پنج شنبه 88 بهمن 15 , ساعت 5:5 عصر
فقط خدا سلام. اگر خدا قبول کنه همه دوستان را تو حرم امام رضا دعا کردم.امروز اوده بودم تا از یک معجزه در بدو ورودم به حرم براتون بگم اما با چند تا پیامی که خوندم کلا منصرف شدم.به مادرم که گفتم مادرم گفت امام رضا دنبال بهونه است تا لطف خودش را با معجزه نشون بده .منم گفتم شاید اگر برای دیگران تعریف کنم بگن یه تصادف بوده اما به نظر خودم نه اونجا بود که در همان بدو ورودم که امام رضا دوباره آبروم را خرید فهمیدم که هنوز برای دلم روضه ی شرمندگی را کم خوندم تا از شرم ...نمی دونم چرا دلم از گفتن اون معجزه منصرف شد اما کار دله چیکار میشه کرد. آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان! قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
دوباره مرغ روحم هوای کربلاکرد دل شکسته ام رااسیرومبتلاکرد زسرگذشته اشکم به لب رسیده جانم که هرچه کردبامن فراق کربلاکرد
نوشته شده توسط دریا | نظرات دیگران [ نظر]
|